اکثر زورگویی ها و قلدری ها در استرالیا نه در فضای آنلاین بلکه در خود مدرسه رخ می دهند

تامس دیموسکی

تامس دیموسکی Source: SBS

اپلیکیشین رادیو اس بی اس را دریافت کنید

راه های دیگر شنیدن

داده های جدید استخراج شده از یک خط تلفن کمک رسانی مخصوص کودکان در استرالیا موسوم به Kids Helpline حاکی از بیش از سه هزار و پانصد تماس تلفنی از طرف کودکان و نوجوانان در سال گذشته با این مرکز درباره زورگویی و قلدری یا به زبان دیگر bullying بوده است. بر اساس این اطلاعات، از هر شش تماس تلفنی با این مرکز، پنج تماس در رابطه با "زورگویی در مدرسه" بوده است. این امر در واقع این گروه را بر آن داشته تا خواستار انجام پژوهش های بیشتری درباره دلایل رفتارهای زورگویانه و نیز تغییر رویکردهای موجود برای مبارزه با این پدیده خطرناک شود.


در سال های اخیر تعدادی از طرح ها و برنامه ها با هدف کمک به کودکان در روبرو شدن با زورگویی و قلدری معرفی شده اند.

اما یک خط تلفن کمک رسانی مخصوص کودکان در استرالیا موسوم به Kids Helpline می گوید در هفتاد و سه درصد از تماس هایی که در خصوص زورگویی و قلدری با این مرکز صورت گرفته هیچ آثاری از عناصری مانند "زورگویی های آنلاین" و یا "زورگویی هایی که به واسطه ارسال اس ام اس" انجام می شوند، دیده نمی شود. 

این مرکز خدمات کمک رسانی تلفنی در نتیجه این امر خواستار تمرکز بر دلیل تجربه این زورگویی ها توسط کودکان به جای فن آوری های مورد استفاده برای روبرو شدن با این پدیده شده است.

تریسی آدامز (Tracy Adams) مدیر اجرایی Kids Helpline می گوید جامعه باید این پرسش را از خود بپرسد که کودکان در وهله نخست، این زورگویی ها را از کجا فرا می گیرند. 

او می گوید: "من فکر می کنم که این موضوع به معنای آن است که بچه ها لزوما متوجه رفتارشان با دیگران نیستند و من فکر می کنم که ما خیلی نباید از خود بپرسیم چرا بچه ها زورگویی می کنند بلکه باید بپرسیم که چرا ما به عنوان یک جامعه زورگویی می کنیم و یا روابطی داریم که منتهی به این گونه رفتارها می شود که در آن بچه ها اینگونه عمل می کنند. بنابراین اگر ما دارای روابطی هستیم که محترمانه نیستند و در آن در واقع نشانه های یک رابطه خوب را به نمایش نمی گذاریم، آنگاه بچه ها نیز لزوما متوجه رفتاری که با دیگران دارند، نخواهند بود. و زمانی که صحبت از زورگویی می شود، باید گفت این امر می تواند نوعی اعتماد به نفس بیش از حد باشد، این امر می تواند بچه هایی باشند که در حال آزمایش محدودیت های پیرامون خود هستند، یا می تواند بچه هایی باشند که می خواهند ببیند تا کجا خودشان می توانند پیش بروند. و من فکر می کنم که به عنوان پدر و مادر، ما باید متوجه این امر باشیم که رفتار بچه ها در اغلب مواقع آئینه آن چیزهایی است که ما انجام می دهیم".

انتشار این داده ها با یک روز ملی در استرالیا موسوم به "روز ملی اقدام علیه زورگویی و خشونت" مقارن شده بود؛ یک روز ملی که در شانزدهم ماه مارچ در سراسر استرالیا برگزار شد.

در این روز که با شرکت دانش آموزان و معلمان صدها مدرسه در سرتاسر استرالیا برگزار شد، شرکت کنندگان تلاش کردند تا ضمن آگاهی رسانی در این خصوص، در رابطه با یافتن راه حل هایی برای روبرو شدن با زورگویی و خشونت به بحث  و تبادل نظر بپردازند.

این در حالی است که مالکوم ترنبل نخست وزیر استرالیا نیز پیشتر حمایت خود را از این کارزار ملی و دیگر استراتژی هایی که در نظر دارند تا با این مشکل مبارزه کنند، اعلام کرده است.

نخست وزیر استرالیا می گوید: "مدارس و دانش آموزان پیامی صریح و روشن را به همگان می فرستند و آن اینکه زورگویی و خشونت هیچ جایگاهی در استرالیا ندارد. بنابراین مایلم به همه تبریک بگویم و از همه مدارسی که در این مسیر گام برداشتند، چه در داخل مدارس و چه در فضای آنلاین، سپاسگزاری کنم. ما خواهیم توانست با همدیگر راه حل هایی را برای مبارزه با زورگویی و خشونت پیدا کنیم".

داده های منتشر شده Kids Helpline نشانگر آن است که رایج ترین گونه زورگویی شامل آزارهای کلامی، دفع و محروم کردن فرد از دیگران و گسترش شایعات درباره او است.

در حدود یک نفر از هر بیست نفری که در این نظرسنجی شرکت کرده گفته است او ارعاب، تهدید به آسیب شخصی و یا اخاذی را تجربه کرده است. این در حالی است که شرکت کنندگان در این نظرسنجی در پنج درصد از موارد، آزارهای فیزیکی را نیز تجربه کرده اند.

تامس دیموسکی (Thomas Dimovski) یک دانش آموز ده ساله از ملبورن می گوید یک گروه از بچه ها برای او اسم گذاشته بودند و سعی می کردند تا جلوی حضور او در فعالیت های گروهی را بگیرند.

او می گوید، ابتدا سعی کرده تا این موضوع را ندیده بگیرد و به آن توجهی نکند اما این رفتار همچنان ادامه پیدا کرده است.

او می گوید: "نمی خواستم به مدرسه بروم. فقط می خواستم در اتاقم باشم و تنها باشم. نمی خواستم اصلا به آن بچه ها فکر کنم. فقط می خواستم تنها باشم. حتی آنقدر عصبانی بودم که نمی خواستم بهترین دوستانم را ببینم. از آنها متنفر بودم. نمی خواستم نگاهم به آنها بیفتد. نمی توانستم بخوابم. آن قدر حالم بد بود. سعی کردم برای مدت یک ماه به آن توجه نکنم و سپس رفتم پیش معلم و از او خواستم به من کمک کند. معلم آنگاه به پدر و مادرم زنگ زد. آنها با یکدیگر دیدار کردند و درباره آن صحبت کردند".

معلم سپس جلسه ای را با او و بچه هایی که برای او قلدری می کردند، ترتیب داد.

معلم او از آن بچه ها خواست تا این رفتار را متوقف کنند اما آنگونه که تامس می گوید قلدری آنها حتی مدتی پس از این جلسه نیز ادامه داشت.

اما رفته رفته چیزها شروع به تغییر کرد.

تامس می گوید: "آنها در واقع الان دوستان من هستند. یکی از آنها هفته پیش برای من بستنی خرید. من با آنها بسکتبال و بازی های دیگر انجام می دهم. یک روز از روزها اونها شروع کردند به صحبت کردن با من. اینطور بود که من با آنها دوست شدم. می دانم که این موضوع که الان من با کسانی که یک روز برای من قلدری می کردند، دوست شده ام، شگفت انگیز است".

فیونا ملاسی (Fiona Maelasi) کارشناس بخش رفاهی و تنوع دانش آموزان در دبستان "سنت جان بیست و سوم" (Saint John's XXIII) است.

او می گوید بچه ها باید از ابتدا بیاموزند که ناسازگاری، برخورد و تضاد، بخشی از زندگی است. آنها باید یاد بگیرند که چگونه می توان به بهترین نحو، آن را مدیریت کرد. 

او می افزاید: "آنها در سراسر زندگی خود با موضوعاتی سر و کار خواهند داشت که می تواند با  ناسازگاری، برخورد و تضاد مرتبط باشند. بنابراین اگر این موضوع به صورت جدی و کامل از زمان سنین پایین به آنها آموزش داده نشده باشد، بچه ها در غالب مواقع در خصوص چگونگی روبرو شدن با آن و اینکه پس از روبرو شدن با آن چگونه باید رفتار کنند و به وضعیت قبلی برگردند، دچار مشکل می شوند. ما همواره این موضوع را که زورگویی را به هیچ وجه تحمل نمی کنیم، ترویج می کنیم. ما در برنامه های آموزشی خود در مدرسه، فرامین و آموزش های متعددی داریم تا اطمینان حاصل کنیم که بچه ها مهارت های لازمه را یاد می گیرند و اینکه در این گونه موارد چه کار باید بکنند، این زورگویی ها را چگونه شناسایی کنند، اینکه چگونه خود را آماده روبرو شدن با آنها کنند و اینکه این حادثه، حادثه ای نیست که فقط یک بار رخ می دهد. و این، چالش بسیار بزرگی است زیرا برخی مواقع، حتی پدر و مادرها هم شناخت مناسبی از آن ندارند.  بنابراین بسیار مهم است که بچه ها با این مسئله آشنا شوند و بدانند چنین شرایط را باید چگونه مدیریت کنند".

همرسانی کنید